اورا..
همیشه خواسته ام از خدا فقط او را
چنان که خسته تنی چایِ قندپهلو را
مهربانتر ز مادرم هستی..
در بلاها تو یاورم هستی..
هر دلی شارژ میشود با تو
پس تو همراه اولم هستی..!
میثم جلالی
گفتند که جنگ سرخ و آبی داریم
مانند همیشه قصد لابی داریم
دیروز شنیدم همگی میگفتند:
این جمعه نیا، بازی "دربی" داریم!
میثم جلالی
دارم هوایت را هوایم را نداری
چه نوکری هستی غم آقا نداری؟
بیهوده نام منتظر بر خویش مگذار
تو غصه ای جز غصه ی دنیا نداری
کافیست لفاظی! مرا هم خسته کردی
خوب ادّعا داری عمل امّا نداری
شرط زیارت کردنم ترک گناه است
من را نمی بینی اگر تقوا نداری
اصلاً شده باور کنی بی من یتیمی؟
اصلاً شده باور کنی بابا نداری؟
دیگر نگو از جایگاهت بین هیئت
وقتی میان خیمه من جا نداری
صبح و مساء گریه به جد بی کسم کن
بی گریه بر او جا به قلب ما نداری
حتی ته گودال هم یاد شما بود
ای وای اگر از ماتمش آوا نداری
عمریست که در سرم غم نان دارم
یک قلب که نه، لانه شیطان دارم
یک روز اگر فدای "مهدی" گردم
تبریک بگو که عیـــد قربـــان دارم..!
میثم جلالی
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد
دوباره یار سفر کرده از سفر برسد
چقدر دغدغه داری که روسفید شوی
به حد وسع برای فرج مفید شوی
چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی
چه روزها که فقط منفعت پرست شدی
چقدر محضر او دیده ی تر آوردی
.ادای منتظران را فقط درآوردی
بیا بکار بیاییم انحطاط بس است
عمل کنیم که بازی با لغات بس است
بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم
بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم
آیت الله طباطبایی(ره) :
شما نمی خواهد راه بیفتید ودنبال امام_زمان بروید ،
اگرشمااستعدادوقابلیتش راداشته باشید
ایشان خودبه سراغ شما می آیندوخودترتیب تشرف راخواهندداد.
بدون تو بردی نداریم ما
شکست از قضا باز نزدیک ماست
فقط طرح زیبای لبخند تو
مدال طلای المپیک ماست!
یامهدی ادرکنی
تقصیر تو نیست؟ قامتی خَم دارم ؟؟؟
یا اینهمه بیت های مبهم دارم ؟؟؟
تقصیر تو نیست ؟؟؟ باور من این است!!!
تا هستم و نیستی تو را کم دارم
آیه الله میرزا اصفهانی از قول استاد خود حضرت آیه الله نائینی چنین نقل میکنند:
" در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط انگلیسی ها و روسی ها که
حملات و هجوم ها به ملت شیعه اوج گرفته بود ، آیه الله نائینی خیلی پریشان
بودند و نگران از این که وضع به کجا خواهد انجامید ، نکند که این کشور محب و
دوستدار امام عصر از بین برود و سقوط کند؟ " در همین زمان ها شبی به امام زمان
متوسل می شوند و در حال توسل و گریه به خواب می روند.
خواب می بینند: دیواری است به شکل نقشه و این دیوار ترک برداشته و خم شده و
در حال افتادن است. در زیر این دیوار یک عده زن و بچه نشسته اند و دیوار دارد روی سر
آنها می ریزد و خراب میشود.
آقای نائینی وقتی این صحنه را میبینند به قدری ناراحت و نگران می شوند که فریاد
میزنند و می گویند: خدایا این وضع به کجا خواهد انجامید؟...
در این حال میبینند که حضرت ولی عصر تشریف می آورند و انگشت مبارکشان را
به طرف دیواری که خم شده و در حال افتادن بود ، گرفتند و آن را بلند کردند و
دو مرتبه سرجایش قرار دادند و بعد فرمودند: این جا شیعه خانه ی ماست.
می شکند ، خم می شود ، خطر هست ولی ما نمیگذاریم سقوط کند. ما
نگهش میداریم.
نه اینکه صبح جمعه فقط صبح زود بیدارند..
که کار منتظرانت همیشه بیداریست..
ماشین حساب شده ایم...
حواس ها به بازار......... زبان ها به یار...
این روزها بیشتر
امام " زبان " هستید..تا امام " زمان "..!
شربت بخوریم و جانشین جمع کنیم
فعلا تو نیا که ما یقین جمع کنیم
یک هفته پس از نیمه ی شعبان باید
لیوان شکسته از زمین جمع کنیم
در سختی عشق منعطف خواهم شد..... از هرچه به جز تو منصرف خواهم شد
یک روز به شوق دیدن " آقایم" ................. در "مسجد سهله" معتکف خواهم شد!
گرچه این شهر پراز همهمه ی نوروز است
بی تو ای باعث ِ این بغضِ گلوگیر چه عیدی ؟ چه شبی؟؟