با خیالت..
گر بگویم با خیالت تا كجاها رفته ام
مردمان این زمانه سنگسارم میكنند..
همینجوری میخواستم ببینم چی میگن! برام جالب بود. از خیلی از عراقیا
و موکبدارا همین سوالو میپرسیدم. یکی گفت: همه زندگیمو مدیون حسینم،
قول دادم تا آخر عمرم نوکری زائراشو بکنم. یکیشون گفت: سیر کردن زائر
امام حسین خیلی ثواب داره. یکی گفت خدمت به زائرا، خدمت به امامحسینه.
اما بین این همه، یه جواب خیلی به دلم نشست...
یه پسر جوونِ سبزه که یه سینی خرما دستش گرفته بود و اول صبح وایساده بود
وسط مسیر. سینی رو گرفت سمتم. یه خرما ورداشتم و پرسیدم:
چرا برای چند روز از همه زندگیت زدی اومدی اینجا که از زائرا پذیرایی کنی؟
اشک تو چشاش حلقه زد، بغضش رو خورد و با یه صدای گرفته با همون لهجهی
عراقی، دست و پا شکسته شروع کرد فارسی صحبت کردن:
هرسال همه دلخوشیم اینه که فقط یه بار یکی از این خرماها رو به امامزمانم تعارف کرده باشم
... همین
من که می خوابــــم ولی یادت بماند کربــــــــــــلا
یک شب دیگر به امید وصالت سر به بالین مینهم
روی سر در مغازه اش پارچه ای نصب کرده بود که..
"به احترام شهادت حضرت رقیه "
امروز در این فروشگاه گوشواره عرضه نمیشود....
به بچهها گفتم: «از روش بپرید که کثیف نشه.»
یک پارچه سفید بود. پهنش کرده بودند وسط جاده!
«لابد مال یکی از همین موکبهاست. باد با خودش آورده.»
داشتیم یکی یکی از روی پارچه میپریدیم که یک نفر بدو بدو آمد،
دستمان را گرفت و از روی پارچه ردمان کرد!
تازه فهمیدم که پارچه را باد نیاورده، مرد عرب کفنش را
زیر پای زائرهای اباعبدالله پهن کرده است.
مست چشمت مست ساقی میشوم........ بی قرارت اتفاقی میشوم
می بُرم یک روز از اصلیتم......................آخراز عشقت عراقی میشوم!
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که سالی بر او بگذرد و به زیارت
قبر مطهر امام حسین (علیه السلام) نرود خداوند یک سال از عمرش کم میکند.
و نیز فرمود: اگر بگویم بعضی از شما ۳۰ سال زودتر از موعد مقرر، از دنیا میروید
دروغ نگفتهام چون زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک میکنید
کاش امشب حرمت مذاکراتی، بشود
پنج و یک گوشه ی تو راه نجاتی بشود
اربعین نامه ی تحریم حرم را بشکن
حاضرم جان بدهم، توافقاتی بشود
تکرار مسواک زدن در همه شبها ، دندانها را سفید میکند.......
و تکرار خاطرات در همه شبها ،....... موها را . . .
عشق آمدو یک لحظه سفر در تو نکرد.......یک پلک به هم زدن نظر در تو نکرد
تو" حر " نشدی مگر چه کردی با خود؟!!........فریاد حسین هم اثر در تو نکرد!!
مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی:
"آن قدر برای خدای سبحان و ائمه اطهار گریه می کنم تا آثاری از وجود من باقی نماند."
....................
رنج حسين از اين است، كسانى را بايد از دم شمشير بگذراند
كه پدران و برادر و خودش طى سالهاى سال آنها را از خاك بيرون كشيده
و نيرو داده ولى اكنون آلت دست دشمن شدهاند.........انسان در دو فصل، ص43
مارا ببخش در غم تو کم گریستیم
اصلا به فکر ماه عزای تو نیستیم
دنیا چه کرده با دل ما، ای قتیل اشک
ماه عزا رسیده و دنبال چیستیم؟
شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی (رحمه الله علیه) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد،
مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند،
شهید بابایی فرمود: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای
عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم.
مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (رحمه الله علیه) به ایشان فرمودند: به یک شرط
اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی!