فکروذکر

بی وضو وارد نشو....میکده حمام نیست

به چه کسی دست میدهید..

 

مـراقب باشیـد به چه کسی
دست میدهیـد...

....
تا همه چیـز خـود را از
دست ندهیـد...

 


شهادت امام کاظم ع تسلیت

 

تنها یار وفادارش

غل و زنجیر بود...

 




روز معلم مبارک..

 

ز بوسیدنی های این روزگار

 یکی هم بود دست آموزگار

 


چه زود میگذرد ...

 

شنبه دوباره دوباره سه نقطه چین

بی تو چه زود می گذرد هفته های ما...

 


گاهواره

 

استاد دولابی(ره):
خداوند فرمود جعل لکم الارض مهدا:

زمین را برای شما گاهواره قرار داد.

عبد در گهواره است و گهواره گاهی به راست می رود و گاهی به چپ،

یعنی گاهی فقر است و گاهی غنا، گاهی مرض است و گاهی صحّت.

گاهی خواب است و گاهی بیداری.

 


جمعه و ...

 

و غصه ی و بی حوصلگی...

تازه این اول ظهر است و

 


من دوستت...

 

آنقدر ترسیده ام از این همه عشق دروغ

تا به گوشم میخورد "من دوستت..." کر میشوم

 


تو هر کس نیستی..

 

در خیال من نمیگنجد دلم را بشکنی............


هرکسی آمد، شکست امّا تو هرکس نیستی

 


رفیق یا سالنامه ..

 

برخی رفقا


مثل سالنامه اند


سر سال باید


عوض شان کرد....




لبخند..

 

آیا میدانید ماهی ها و جانوران دریایی به خواهراشون چی میگن؟
.
..

.

.
میگن آبزی :


خوش بحال ذلیخا..

 


صفایی بود..

 

صفايى بود ديشب با خيالت خلوت ما را


ولى من باز پنهانى تو را هم آرزو كردم

 


آشفته ترم..

 

و خدا گفت که شب مایه ی آرامش توست...


بخدا تا به سحر،شب همه آشفته ترم!

 


شخصیت را خدا می‌دهد

 

یکی از علمای حوزه علمیه قم می‌گفت:

از تفسیر المیزان در حضورش تعریف کردم، علامه طباطبایی فرمود:
«تعریف نکن که خوشم می‌آید و ممکن است خلوص و قصد قربتم از بین برود.»

ایشان می‌فرمودند:

«شخصیت را خدا می‌دهد و با امور دنیوی هرگز انسان به کسب شخصیت نایل نمی‌گردد

 


باز هم...

 

هـــر زمانی که دلـــم یاد شمــــا مــی افـــتد ...
گــــذر زندگـــی ام ســمت خــــدا مــی افــتد ...

این چـه سـِری ســت که هـر گاه مسـافر داری
بـاز هــم اسـم مــنِ گمشــده جــا می افــتد...؟!

 


یا زینب...

 

علامه طبرسی میگوید:
مسافتی که حضرت زینب از تل زینبیه تا قتلگاه طی کرد
معادل 50سال بود .

از علامه سوال شد؛
چطور چنین چیزی ممکن است؟؟

علامه پاسخ داد:
شاهد آن این مطلب است که وقتی حضرت زینب
بر بالای تل ایستاده بود موهایش سیاه بود،
ولی وقتی به قتلگاه رسید از شدت عمق مصیبت موهایش سفید شد.

 


به شوق دیدن آقایم..

 

در سختی عشق منعطف خواهم شد..... از هرچه به جز تو منصرف خواهم شد

 

یک روز به شوق دیدن " آقایم" .................  در "مسجد سهله" معتکف خواهم شد!

 

 


اسراف است...

 


روز مرد..

 

بودن به گریه نکردن نیست..!
به ننداختنه..

روز پیشاپیش مبارک

 


راز قالیچه حضرت سلیمان(ع)از زبان مرحوم قاضی

 

علامه طباطبائی می‌فرماید؛ برادر ما به وسیله شاگردش از حضرت قاضی سوال کرده بود که:

قالیچه حضرت سلیمان که آن حضرت روی آن می‌نشست و به مشرق و مغرب عالم می‌رفت؛

آیا روی اسباب ظاهریه و چیز ساخته شده‌ای بود؟

و یا از مُبدعات الهیّه بود و هیچ گونه با اسباب ظاهریه ربطی نداشت؟  

آن شاگرد چون از مرحوم قاضی سوال می‌کند، ایشان فرموده بودند: فعلا چیزی در نظرم نمی‌آید

و لیکن یکی از موجوداتی که در زمان حضرت سلیمان بودند

و در این کار تصدّی داشتند الان زنده‌اند، می‌روم و از او می‌پرسم.

در این حال مرحوم قاضی روانه شدند و مقداری راه رفتند، تا آنکه منظره کوهی نمایان شد

چون به دامنه کوه رسیدند یک شبحی در وسط کوه که شباهت به انسان داشت دیده شد.

آن شاگرد از مکالماتشان هیچ نفهمید، ولی چون مرحوم قاضی برگشتند، گفتند:

می‌گوید از مبدعات الهیه بود و هیچ‌گونه اسباب ظاهریه در آن دخالتی نداشته است.

 


Weblog Themes By Pichak

صفحه قبل 1 ... 24 25 26 27 28 ... 65 صفحه بعد

نويسندگان

لينک هاي مفيد

درباره وبلاگ


به وبلاگ ماخوش آمدید... فقط نظر فراموش نشه عزیزان.. مارو هم لینک کنید..

آخرين مطالب